از نگاه قرآن, خانواده, مدرسه محبت و دوستى است; «وَ مِنْ ءَايَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكمُ مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُواْ إِلَيْهَا وَ جَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فىِ ذَالِكَ لاََيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُون»[1]؛«از نشانه هاى او اين است كه از خود شما جفت هايى براى شما آفريد تا نزد ايشان آرامش يابيد, و ميان شما دوستى و مهربانى برقرار ساخت. همانا در اين نشانه هايى است براى آنان كه مى انديشند».
در اين آيه چند نكته و نقطه با اهميت درباره خانواده وجود دارد كه شايسته بررسى است:
1. أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا؛ همسرانى از خودتان.
بر اساس اين تعبير, رابطه و پيوند زن و شوهر يكى از ابعاد مهم خانواده است. چنان كه پيش تر اشاره كرديم انسان موجود اجتماعى است كه رشد, شكوفايى و تكامل او در گرو ارتباط با ديگران و سختيها و مشكلات اين مسير مى باشد; چرا كه راه كمال بى پايان است. و در هر مرحله از مراحل زندگى و رشد, يك سلسله نيازهاى ويژه درونى وجود دارد كه خود را در عمل ارتباط با ديگران نشان داده و انعكاسى ازنياز درونى انسان نسبت به خواسته ها و ايده آل هاى اوست.
پيوند ميان زن و شوهر چيزى جز پيوند دوستى پيراسته از هر انگيزة ديگر نيست. در خانواده است كه نقاط ضعف و قوت شخصيت انسان بدون هيچ گونه ترس يا ملاحظه اى آشكار مى شود, خانواده محيطى است كه امكان درمان مشكلات به صورت طبيعى در آن فراهم است, زيرا با بردبارى, محبت, وفادارى و اطمينان متقابل زن و شوهر زمينه شناخت نقاط منفى شخصيت و بررسى آن ها و رهايى از چنگ آن ها با خودسازى بيش از هر جاى ديگر ميسر مى شود.
بنابراين در نگاه اسلام, آلودگي هاى درونى بدتر از زشتي هاى بيرون است و محيطى كه در آن امكان ظهور و بروز نقاط منفى شخصيت بدون ترس از كيفر وجود دارد كه همان خانواده است از اين ويژگى نيز برخوردار است كه امكان رهايى از آن ضعف ها نيز در آن فراهم است. به هرحال با نيروى عشق و محبت مى توان به دشوارترين مقصودها رسيد.
2. جعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً؛ ميانتان دوستى برقرار ساخت.
دومين نقطه مهم در خانواده محبت بين زن و شوهر است; آنها با تعامل دوستانه و همكارى در مسير شناخت خود و خداى خود به آرامش مى رسند و در وادى امن الهى گام مى نهند; از همين رو تعبير (لِّتَسْكُنُواْ إِلَيْهَا) در آيه شريفه آمده است.
3. لِّتَسْكُنُوا؛ تا آرامش يابيد.
(سكنى) دست يافتن به مقام سكونت و آرامش است, و اين تعبير در قرآن اشاره به اين واقعيت دارد كه آرامش, مقام و موقعيتى است كه انسان در پهنه هستى بايد بدان دست يابد و از ديدگاه قرآن وظيفه خانواده زمينه سازى براى همين هدف است, حال چه براى زن و شوهر, يا كسانى كه راه آنان را ادامه مى دهند; يعنى فرزندان.
4. رَحْمَةً؛ اصل مهربانى.
الفت زن و شوهر و همكارى آن دو با نيروى عشق و محبت در مسير كمال, رحمت ومهربانى را براى خانواده و ديگران به بار مى آورد, پس پيوند سالم است كه ضامن فراهم شدن زمينه مناسب براى ارتباط مسؤولانه و ماندگار است و اين چيزى است كه نوگامانى كه در آغاز راهند, از آن الگو مى گيرند و در روابط آينده شان با جامعه به عنوان سرمشق بدان مى نگرند. پيامدهاى رفتار والدين بيشتر از نقش محسوس آنان در روابطشان با فرزندان است, بلكه نوع تعامل والدين با يكديگرسنگ بناى شخصيت روانى فرزندان را مى نهد كه اگر سالم بود, رحمت به بار مى آورد.
منظور از سازگارى و هماهنگى ميان زن و شوهر, بيشتر, تلاش در جهت تعالى و تكامل دوسويه با وجود تفاوت هاى طبيعى و ذاتى است تا توافق و تفاهم ميان آن ها. بنابراين چنان كه يك سرى تفاوت هاى فيزيولوژيكى ميان زن و مرد وجود دارد, يك سلسله تفاوت هاى مهم روانى نيز دارند; چنان كه آيات كريمه زير بدين نكته اشاره دارد: «وَ الَّيْلِ إِذَا يَغْشى*وَ النهََّارِ إِذَا تجََلى *وَ مَا خَلَقَ الذَّكَرَ وَ الْأُنثى*إِنَّ سَعْيَكمُْلَشَتى»[2] ؛«سوگند به شب آن گاه كه جهان را در خود فرو پوشد، و سوگند به روز آن گاه كه آشكار شود، و سوگند به آن كه نر و ماده را بيافريد، كه حاصل كوشش هاى شما متفاوت است».
با اين حال تا آنجا كه به روحيات و ويژگي هاى شخصيتى مربوط مى شود, تفاوت آن ها هم چون تفاوت فيزيولوژيك نيست و ارتباط به بعد زنانگى و مردانگى افراد ندارد. اين شرايط اجتماعى, خانواده و فرهنگ است كه عوامل مؤثر در شخصيت افراد به شمار مى آيد و دوگانگى هايى در چگونگى رفتار وكارهاى زن و مرد مى آفريند.
1- روم/21.
2- ليل/1-4.
یک نظر برای این مطلب وارد شده . جهت دیدن نظر ، وارد سامانه شوید. در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)